روانشناسان از گرایش های مختلف علمی در سراسر جهان همراه با سایر دانشمندان، به طور فعال در حال پاسخگویی به مداخلات Covid-19 در سلامت جسمی، ذهنی و اجتماعی افراد هستند. آنها با موشکافی علمی تئوری و تحقیقات روانشناختی را که از بسیاری جهات مرتبط با این دوران هستند، جمع‌آوری کرده و از طریق سمینارهای علمی آنلاین در اختیار متخصصین در سراسر جهان و مردم قرار می‌دهند.

دو دیدگاه روانشناختی در ارتباط با همه گیری ویروس کرونا وجود دارد که هر یک از آنها نقش مهمی در تعیین چگونگی گذراندن این روزهای دشوار و چگونگی بیرون آمدن از این بحران ایفا کرده و می‌کند. مهمتر اینکه دانستن این دو دیدگاه به ما کمک می‌کند تا کدامیک را برای خط مشی کلی زندگی خود در دوران پساکرونا انتخاب کنیم؟

روانشناسی اول مردم را عاقلان شکننده یا عقل گرایان سست می‌داند. آنهایی‌که تصمیم‌گیری‌ها، افکار و رفتار خود را بیشتر بر پایه عقاید مذهبی و پاسخ های عاطفی بنا می‌نهند تا عقل و دانش و از اینرو است که درک آنها از جهان توسط تعصبات و سوگیری‌های متعدد، تحریف شده است.

چنین انسانی  خیلی سخت اطلاعات پبچیده را دسته بندی و بکار می‌گیرد. تجزیه و تحلیل و بررسی اطلاعات پیچیده بدلیل ریسک پذیری پایین و عدم اطمینان ( دیرباوری) دشوار است و به ندرت با خطرات و ابهامات سرو کار داشته و می‌تواند با چنین شرایطی مقابله یا کنار بیاید. عاقلان شکننده اعتقاد دارند ما فاقد اراده  برای مقابله با فشارها هستیم و چنانچه در معرض تهدید قرار بگیریم، می‌شکنیم. همچنین عقیده دارند همه این گرایش ها و تمایلات،  وقتی در جمع باشیم و در گروه‌ها قرار بگیریم، تشدید می‌شوند. آنها هشیارانه و یا ناهشیارانه دلیل شکنندگی خود را، افزایش و میزان استفاده بیشتر از احساسات خود می‌دانند که در صورت بی توجهی به اصلاح یا درمان آن – به گفته روانشناسان استفان ریچر ، جان دروری و کلیفورد استوت (۲۰۲۰)، مانند عفونت در همه جا پخش می‌شود. در نتیجه با داشتن چنین خط مشی کنترل خود را از دست می‌دهیم، غیر منطقی عمل می‌کنیم و البته احساس نگرانی وحشت هم می‌کنیم.

 

براساس این دیدگاه ، که با رشد صنعتی شدن و شهرنشینی و تشکیل جامعه انبوه  شکل گرفته است، مشکل اصلی در هر بحرانی مردم هستند؛ در بهترین حالت اینکه نمی‌توانند از خود مراقبت کنند و در بدترین حالت، با انجام رفتارهای غلط و ناکارآمد، بحران را تشدید هم می‌کنند. بعنوان مثال،  هجوم می‌برند و مغازه‌ها را  خالی می‌کنند ، به دنبال داروها و درمان‌هایی هستند که ضرورتی ندارند چون تائید شده نیستند، و از رعایت کردن تدابیری که برای آنها مفید باشد ، امتناع می‌ورزند، داد و بیداد راه می‌اندازند و در مواردی دست به آشوب و خرابکاری می‌زنند.

Photo by Engin Akyurt

همه ما این گرایش روانشناختی را در طول بیماری همه گیر COVID-19 دیده‌ایم. اما شاید آخرین مورد تأمل برانگیز هنگامی است که، براساس فرضی اثبات نشده و پیروی از ایده ذهنی دوستان، مبنی بر اینکه “مردم بزودی خسته می‌شوند”، خدمتگزاران مردم در اجرای سفت و سخت فاصله گذاری اجتماعی با تأخیر عمل کردند و از مراقبت کردن مردم دست کشیدند.  به این ترتیب، بدلیل عدم توجه به ملاحظات روانشناختی مردم، با آنچه که علم پزشکی خواستار آن بود برای متقاعد کردن مردم برای رعایت خواسته هایشان – فاصله اجتماعی- با شکست مواجه شد.

روانشناسی دوم مردم را از لحاظ ساختاری بسیارسودمند و مؤثرتر نشان می دهد به این معنا  که در این ساختار مؤثر ما انسان‌ها نه تنها اطلاعات را تحریف نمی‌کنیم بلکه با ابزارهای در دسترس و از اطلاعات موجود برای خودمان معنا و مفهوم ایجاد می‌کنیم. همچنین توانایی ساختن اطلاعات به این معناست که به خوبی قادر به کنار آمدن با جهان، حتی در شرایط بحران هم هستیم. علاوه بر این ، در هر دو جهت  وقتی درجمع هستیم و گروه تشکیل می دهیم، سازنده‌تر عمل می‌کنیم. در هنگام رویارویی با بحران، به عنوان اعضای یک گروه مشترک با همدیگر، ما بهتر می‌توانیم دنیای خود را معقولانه کنیم تا بهتر بتوانیم با چالش‌هایی که در جهان با آنها روبرو هستیم، مقابله کنیم تا زمانی به عنوان افراد جداگانه بخواهیم علیه یکدیگرعمل کنیم.

نحوه ایجاد قابلیت انعطاف‌پذیری جمعی و اشتراکی برای خارج شدن از سختی‌ها به ویژه در بحران‌ها بر کسی پوشیده نیست. هنگامی که مردم خود را به عنوان “ما” و نه “من” در نظر می‌گیرند، به احتمال زیاد پذیرفته اند که می‌توانند با  اقداماتی گروهی نتیجه مطلوب در مبارزه با کرونا بدست آورند، حتی اگر آنها شخصاً از این امر مصون باشند و ضرری متوجه آنها نباشد.

با همین عنوان “ما” است که مردم در گروه‌ها و تشکل‌های بی شماری برای کمک‌های متقابل بی‌شمار در سطح محله ها، خیابانها، شهرها و حتی در سطح ملی جمع می‌شوند تا حمایتی را ارائه دهند که دولت به تنهایی نمی‌تواند ارائه دهد. همانطور که در هنگام بروز بلایا و حوادث، اولین پاسخ دهندگان واقعی خود مردم هستند که قبل از هرگونه خدمات اضطراری دولت به صحنه می‌آیند، می‌بایست نقش دولت بجای پیدا کردن گزینه‌ای برای کمک به خود، بهتر نقش داربست باشد.

شاید عدم توجه به این دو دیدگاه روان شناختی با پاسخ پر از ابهام “مردم حال خوبی دارند”  مسکوت بماند در حالی‌که شواهد موجود در مشاهده رفتار ازدحام و عدم اجتماع که ناشی از تفکر خودخواهانه آنها در برابر حس مشترک جمعی باشد، می‌تواند دلیلی بر تحمل نگرانی و وحشت مردم باشد.

در مشاهده و ارزیابی این پدیده اجتماعی، دلیل اصلی شکست در رعایت  فاصله اجتماعی و توصیه‌های پزشکی علاوه بر نادیده گرفتن نقش روانشناسی و نسبت ناکارآمدی آن، بیشتر مربوط به ناکارآمدی سیستم و عملکردهای ناقص آن است. در حقیقت، مردم نه بدلیل قدرت اراده بلکه به علت فراهم نبودن فرصتها و امکانات، اصولاً در مورد رعایت فاصله اجتماعی و اندازه گیری‌های آن قانع نشده‌اند. از اینرو در پدیده‌های اجتماعی بجای سر‌سری و بازی گرفتن مردم می‌بایست درصدد فراهم کردن فرصتهای بیشتر برای اعضای جامعه بود.

در مجموع ما با دو انتخاب واضح و مشخص دردیدگاه‌های روانشناسی برای کنارآمدن با کرونا مواجه هستیم: از یک طرف، روانشناسی که‌ با هرگونه مداخلات سیستمی مخالف است که بالطبع مغایر با توصیه‌های پزشکی است و احترام و توجهی به دیدگاههای کسانی که به بهترین وجه قادر به پاسخگویی به این بحران هستند، ندارند.  از سوی دیگر ، روانشناسی که با استفاده از تغییرات سیستماتیک بر بهترین نحوه اجرای مشاوره پزشکی و ایجاد رفتارهای بهینه متمرکز شده است تا قدرت مردم را برای مواجهه با COVID-19 بالا ببرد.

لازم به تذکر است که هرگز تضاد بین این دو دیدگاه روانشناسی کاملاً توضیح داده نشده است. ولی آنچه مسلم است پیامدهای متفاوت هر یک بسیار واضح و آشکار است. آنچه مهم است پیامدهای انتخاب ما از هر کدام می‌باشد که برای بشریت بسیار تعیین کننده است.

برای امتیازدهی، روی یکی از ستاره‌ها کلیک کنید!

«هر ستاره برابر یک امتیاز و پنج ستاره به معنای امتیاز کامل است»

میانگین امتیاز ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

نخستین فردی باشید که به این پست امتیاز می‌دهد

از طریقStephen Reicher, University of St. Andrews John Drury, University of Sussex Clifford Stott, Keele University
مطلب پیشینراه زود پیرشدن
مطلب بعدیبار مسؤولیت