ای شهنشاه سخن ای پاکزاد
مرد فرهنگی ایرانی نژاد

ای زبان چون موم در دستان تو
جمله ایرانیان مستان تو

نام فردوسی شکوه کشور است
شاهنامه جاودانی گوهر است

از خرد دارد نشان و زندگی
شاهراه دولت پایندگی

او خدا اندیش و یکتا باور است
ملک جاوید سخن را سرور است

جز خرد وز عقل او هرگز نگفت
گوهر ناب خردمندی بسفت

نام افسانه منه بر نامه‌اش
پاک دان از این گزافه جامه‌اش

با نماد و رمز می‌گوید سخن
رمز بگشا و ببین صحن چمن

در چمنزار کلامش سیر کن
جستجوی هر بدی و خیر کن

هر چه خواهی از ادب وز آدمی
در کلامش باز می‌یابی دمی

شاهنامه صحنه جنگ است جنگ
جنگ خوبی و بدی و نام ننگ

هر شه و هر پهلوان و هر ددی
خود نمادی بهر خوبی و بدی

رستم شهنامه هرگز شخص نیست
او نماد نام و هم مردانگی است

هرکجا رستم بود مردی بود
نامداری و خداوندی بود

از همین رو نام ضحاک پلید
هست خود قفل زبونی را کلید

مظهر بی شرمی و بی باکی است
مایه‌ی ننگ جهان خاکی است

جنگ اصلی جنگ فکر است و نظر
کم کسی افتاده اندر این گذر

هر یک از ما می تواند خویشتن
بیند اندر لا به لای این سخن

متن شهنامه مجال ما بود
حال او گویای حال ما بود

هان بگو در این نمایه کیستی؟
رستمی ، افراسیابی ، چیستی؟

رستمی اندیشه‌ای؛ پس رستمی
در شمار زندگان عالمی

لیگ گر افراسیابی باوری
مرده و پست و زبون و بی بری

سراینده : دکترعلیرضاصالحی

وصف فردوسی_Page_1
وصف فردوسی_Page_2
previous arrow
next arrow

برای امتیازدهی، روی یکی از ستاره‌ها کلیک کنید!

«هر ستاره برابر یک امتیاز و پنج ستاره به معنای امتیاز کامل است»

میانگین امتیاز ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

نخستین فردی باشید که به این پست امتیاز می‌دهد

مطلب پیشینهمدلی کردن را بیاموزیم
مطلب بعدی