تصمیم گرفتن سخت نیست، زمانی که بدانید ارزشهایتان چیست (برگفته از : روی دیزنی و راس هریس)
کمی فکر کنید که چه اصول و باورهایی انتخابهای شما را در زندگی هدایت میکنند. اگر بخواهید برای آنها نام بگذارید، چه واژههایی را انتخاب میکنید؟ ارزش های من
ارزشها واژههایی هستند که توصیف میکنند شما میخواهید “در این لحظه و در سراسر زندگیتان” چگونه رفتار کنید. ارزشها جوهرهٔ چیزهایی هستند که الهامبخش شما هستند، شما را برمیانگیزند و رفتارتان را در مسیری هدایت میکنند که به زندگیتان معنا میبخشد.
زندگی کردن در هماهنگی با ارزشهایتان گامی اساسی برای ساختن یک زندگی غنی و پُرمعناست.
در این بخش، شما یاد خواهید گرفت که:
• چگونه ارزشها با سلامت و بهزیستی مرتبطاند،
• چگونه ارزشهای شخصی خود را روشنتر کنید،
و
• چه کارهایی میتوانید انجام دهید تا مطابق با ارزشهایتان زندگی کنید.
ارزشها چیستند؟
پشت هر فرد و نظام رفتاریش، یک نظام باور قرار دارد.
بیشتر انسانها میخواهند زندگی پربار، هدفمند و معناداری داشته باشند. همه میخواهند زندگیشان معنا داشته باشد. ارزشها واژهها یا ویژگیهایی هستند که این از نوع زندگی مورد نظر شما را توصیف میکنند. میتوان ارزشها را اینگونه نیز تعریف کرد: ویژگیهای شخصی مطلوب شما، چیزهایی که میخواهید نمایندهٔ آنها باشید، یا شیوههایی که دوست دارید در زندگی بر اساس آنها رفتار کنید (هریس، ۲۰۱۹).
ارزشها یک هدف ساده دارند: “راهنمایی و الهامبخشی برای اینکه چگونه میخواهید زندگی کنید. “
یکی از استعارههای مفید در این زمینه، مقایسهٔ ارزشها با یک قطبنماست. همانطور که قطبنما جهت شمال را نشان میدهد و مسافران را در مسیر راهنمایی میکند، ارزشها نیز میتوانند شما را به سوی انتخاب هایی هدایت کنند که در زندگیتان بیشترین اهمیت را دارند.
ویژگیهای ارزشها
یک تعریف مفید از ارزشها بیان میکند که ارزشها کیفیتهای کلیِ مطلوب برای یک رفتارِ مداوم هستند (هیز و همکاران، ۲۰۰۶، ص. ۱۶). راس هریس این تعریف را به سه بخش تقسیم میکند (هریس، ۲۰۱۹):
عملِ مداوم (Ongoing action)
ارزشها شیوههایی را توصیف میکنند که شما میخواهید *بهطور مداوم* بر اساس آنها رفتار کنید. واژهٔ کلیدی این تعریف عمل است. ارزشها با اعمال (رفتار) شما گره خوردهاند؛ موضوعی که در ادامه نیز بیشتر درباره آن صحبت میکنیم. اگر ارزشها تأثیری بر اعمال شما و در کل رفتار شما نداشته باشند، توان آنها برای بهتر کردن زندگیتان محدود میشود. واژهٔ کلیدی دیگر مداوم است. اگر بخواهید مهربان، قابلاعتماد و خوشبرخورد باشید، میتوان گفت اینها ارزشهای شما هستند. همچنین طبیعی است که بخواهید این ویژگیها بهطور پیوسته در زندگی شما حضور داشته باشند، نه فقط برای یک روز، یک هفته یا یک ماه. بنابراین ارزشها شامل رفتارهای مداومی هستند که همواره زندگی شما را هدایت میکنند.
کیفیتهای کلیِ (Global qualities)
وقتی میگوییم ارزشها ویژگیهای کلیِ رفتارهای مداوم را توصیف میکنند. به بیان دیگر، ارزشها واژههایی هستند که بهطور جامع نشان میدهند شما میخواهید در انواع موقعیتها چگونه رفتار کنید:
• چگونه میخواهم در جهان ظاهر شوم؟
• میخواهم چه جور آدمی باشم؟
• میخواهم دیگران مرا چگونه تجربه کنند؟
• میخواهم انرژی و کیفیت رفتارم در جهان چگونه باشد؟
ازاینرو ارزشها فقط مربوط به یک رفتار خاص یا یک موقعیت محدود نیستند. آنها الگوی کلیِ رفتار شما را در انواع شرایط نشان میدهند و مانند «رنگ» یا «طعم» کلی رفتار شما هستند، نه یک عمل مشخص و تکراری. برای مثال میخواهید در روابط و دوستی هایتان مهربان باشید یعنی میخواهید به دوستی هایتان ارزش مهربانی بدهید. مهربانی یک رفتار مشخص نیست و دستورالعمل واحد ندارد. مهربانی میتواند در موقعیتهای مختلف شکلهای متفاوتی داشته باشد. مثلاً اگر میخواهید دوستی مهربان باشید، راههای متفاوتی وجود دارد که میتوانید مهربانی خود را نشان دهید، مانند:
• گوش دادن با حوصله به دوستی ناراحت
• کمک کردن به همکار در کارهای سخت
• لبخند زدن به یک غریبه
• آرام صحبت کردن در زمان عصبانیت
• مراقبت از کودک یا والدین
همهٔ اینها شکلهای مختلف یک «کیفیت کلی» هستند بنام مهربانی.
به عبارت دیگر، در زندگی یک روش تجویزی و ثابت بر اساس ارزشها وجود ندارد؛ مقداری انعطافپذیری وجود دارد و ارزشها میتوانند در موقعیتهای مختلف به شیوههای گوناگون نمود پیدا کنند.
مطلوب بودن (Desired)
ارزشها کیفیتهایی را توصیف میکنند که مطلوب هستند. واژهٔ دیگری که میتوانیم در اینجا بهجایش به کار ببریم «انتخابشده» هستند. ارزشها کیفیتهای کلیِ اعمال مداومی را نشان میدهند که ما واقعا آنها را میخواهیم و خودمان آنها را انتخاب میکنیم در زندگیمان میگنجانیم. آنها برای ما معنای شخصی و درونی دارند و صرفا چیزهایی که صرفا دیگران گفته اند و باید به آنها اهمیت بدهید نیستند. اگرچه به همهٔ ما درطی دوران رشد و زندگی گفته میشود که باید به برخی چیزها بیش از چیزهای دیگر اهمیت بدهیم. اما ارزشها دربارهٔ «بایدها» یا «وظایف» نیستند. بلکه ما خودتان تصمیم میگیریم چه ارزشهایی بخشی از هویت و سبک زندگی ما باشند. برای مثال کسی مهربانی را انتخاب میکند ، دیگری صداقت را ، فردی شجاعت را ، و دیگری رشد فردی را. همه اینها انتخاب های شخصی هستند و به تکلیف و اجبار.
البته، ممکن است در کودکی و نوجوانی معمولا ارزشهایی را انتخاب میکنیم که خانواده، مدرسه یا فرهنگ آنها را مهم بدانند. یک ارزش میتواند هم مورد desire و انتخاب شخصی شما باشد و هم با دیگران مشترک باشد. برای مثال، باید خوش برخورد باشی، باید موفق باشی و باید تحصیل کرده باشی در نهایت، ارزش ها درباره بایدها نیستند. زمانی که ارزشی را خودتان انتخاب میکنید، نه بخاطر فشارهای بیرونی، احتمال بیشتری وجود دارد که در زندگیتان تأثیر واقعی بگذارند.
علاوه بر این سه ویژگی، یک ویژگی دیگر نیز برای ارزشها مهم است:
انعطافپذیری (Flexibility)
ارزشها انعطافپذیر هستند. منظور این است که ارزش ها اعمال ثابت و خشک نیستند بلکه کیفیتهایی هستند که در موقعیتهای مختلف، شکلهای مختلف به خود میگیرند و ارزشهایی که برایتان مهماند ممکن است با بزرگتر شدن، تجربه کردن شکستها، موفقیتها، رابطهها، مهاجرت، بیماری، پدر و مادر شدن و امثا اینها تغییر کنند و تحتتأثیر تجربههای زندگی شکل تازهای بگیرند. این تغییرات کاملاً طبیعی است و حتی برای رشد و سلامتی ما ضروری است.
وقتی افراد بیش از حد به ارزشهای خود میچسبند این ارزشها میتوانند محدودکننده شوند. آنها به قوانینی تبدیل میشوند که فرد فکر میکند باید از آنها پیروی کند، نه اصولی که قرار است رفتار او را راهنمایی کنند. برمیگردیم به مثال اگر مهربانی را بعنوان ارزش پذیرفته اید، مهربانی یعنی تمایل به رفتار گرم و انسانی، نه اینکه باید همیشه مهربان باشی ، حتی وقتی خسته، ناراحت یا آسیب دیده ای! گاهی لازم است مرز بگذاری، شاید لازم باشد نه بگویی و حتی اگر لازم باشد از خودت دفاع کنی، و همه اینها همچنان میتوانند با مهربانی هماهنگ باشند.
وقتی متوجه میشوید ارزشها بیش از حد محدودکننده شدهاند که صدایی در ذهنتان میگوید:
• تو باید همیشه مهربان باشی.
• باید همیشه صبور باشم
• باید هرگز عصبی نشوم.
• باید همیشه بهترین باشم
• تو درست انجامش ندادی
اینگونه ارزش ها نه تنها انگیزه بخش نیستند بلکه تبدیل به چوبی میشوند که با آن خودتان را آسیب میرسانید و تبدیل به فشار روانی میشوند. ارزشها باید رفتار شما را هدایت کنند، اما نباید به قوانین سخت و تغییرناپذیری تبدیل شوند.
ارزشها باید در خدمت ما باشند، نه اینکه ما بردهٔ آنها شویم چون در این صورت همهٔ زیباییهای اطراف را از دست میدهیم!
ارزشها هدف نیستند
چه چیزهایی ارزش نیستند
برای توضیح بهتر به استعارهٔ قطبنما برگردیم. ادر این استعاره، ارزشها همان قطبنما هستند.
قطبنما بهعنوان یک نقطهٔ مرجع در سفرها عمل میکند تا مطمئن شوید در مسیر درست قرار دارید. مثلا اگر به سمت شمال هستید و قطب نما به سمت شمال اشاره میکند، به شما کمک میکند بفهمید در مسیری که میخواهید، حرکت میکنید. امّا قطبنما شما را به یک مقصد خاص هدایت نمیکند. اگر هر دو ثانیه به قطب نما نگاه کنید، دچار وسواس مسیر شده اید، از زیبایی های مسیر جا میمانید و هیچ وقت از سفر لذت نمیبرید. ازاینرو بهتر است آن را در کولهپشتیتان داشته باشید و فقط زمانی از آن استفاده کنید که لازم است مسیرتان را دوباره پیدا کنید. ارزش ها هم همینطور کار میکنند، قرار نیست روز آن ها زوم کنید فط هر چند وقت یکبار چک کنید که مسیرتان درست باشد. هم قطب نما و هم ارزش ها به شما در پیمودن مسیر زندگی کمک میکنند تا گم نشوید، نه اینکه شما را محدود کند. به بیان دیگر، برای «زندگی بر اساس ارزشها» هیچ نقطهٔ پایان وجود ندارد. همانطور که هر جا باشید قطب نما مسیر درست را به شما نشان میدهد.
چند نکتهٔ مهم در مورد این استعاره وجود دارد.
اول اینکه اگر از قطبنمای خود پیروی کنید (یعنی بر اساس ارزشهایتان زندگی کنید)، احتمالاً در مسیر زندگی به بسیاری از نشانههای مهم (یا همان اهداف مهم) خواهید رسید. رسیدن به اهداف معمولاً نتیجهٔ خوشایند و طبیعیِ یک زندگی ارزشمحور است.
دوم اینکه اگر تمرکزتان بر دنبالکردن قطبنما باشد (یعنی زندگی بر پایهٔ ارزشها)، حتی زمانی که هنوز به هیچیک از نشانهها یا هدفها نرسیدهاید، باز هم میتوانید از پیشرفت خود رضایت داشته باشید. در واقع، همهٔ افراد نمیتوانند به هر هدفی که برای خود تعیین میکنند دست پیدا کنند.
بهعنوان مثال، دوندهای که در یک حادثه توانایی حرکت پاهایش را از دست میدهد، شاید هرگز نتواند به المپیک برسد. اما اگر تمرکز او بر ارزشهایی همچون سلامت و مراقبت از بدن باشد، ممکن است راههای دیگری پیدا کند تا این اصول را در زندگیاش جای دهد. او میتواند با وجود شرایط دشوار، در زندگیِ ارزشمحور خود احساس رضایت و خوشبختی کند.
به بیان دیگر، تمرکز بر ارزشها بهجای هدفها به شما کمک میکند حتی زمانی که زندگی مطابق انتظارتان پیش نمیرود، باز هم در زندگی احساس رضایت و شادی داشته باشید.
بله، ما میتوانیم هم یک زندگی پرمعنا براساس بر اساس ارزش هایمان داشته باشیم و هم آهداف رشد فردی داشته باشیم ، اما نکته این است که ارزش ها با اهداف فرق میکنند و نباید آنها را با هم اشتباه گرفت. بیائید برای آشنایی بیشتر، این تفاو تها را خیلی روشن توضیح دهیم:
ارزشها:
• انتخابهای درونی شما دربارهٔ «چگونه بودن» هستند و با کیفیت زندگی در ارتباط هستند.
• پایان ندارند
• هر لحظه قابل زندگی کردن هستند
• وابسته به شرایط بیرونی نیستند
مثالهایی از ارزشهای واقعی:
• شرافت
• فروتنی
• عزتنفس
• مهربانی
• استقلال
• رشد فردی
• شجاعت
• خانوادهمحوری
• سلامت
• معنویت
• مسئولیتپذیری
ارزشها چه میگویند؟ ” من میخواهم چگونه انسانی باشم؟”
اهداف:
•مقصدهای مشخص و قابل اندازهگیری هستند
• قابل دستیابی یا عدم دستیابی هستند
• پایانی دارند
• معمولاً بیرونیاند
مثال هایی از اهداف واقعی
• پولدار شدن» → یک هدف است
• خرید خانه» → هدف
• گرفتن مدرک» → هدف
• افزایش درآمد» → هدف
• کاهش وزن» → هدف
هدف ها چه میگویند: “میخواهم به چه چیزی برسم؟”
آیا اهدافی مثل پولدار شدن میتوانند ارزش باشند؟
❌ نه، پولدار شدن ارزش نیست.
✔ پولدار شدن هدف است.
اما پشت این هدف میتواند ارزشهای واقعی وجود داشته باشد، مثل:
• استقلال مالی
• امنیت
• مسئولیتپذیری
• حمایت از خانواده
• پیشرفت و رشد
پس پولدار شدن خودش ارزش نیست، اما میتواند نتیجهٔ زندگی کردن بر اساس برخی ارزشها باشد.
برای مثال ، کسی که ارزشش شرافت است، پولدار میشود یا نمیشود؟
هر دو ممکن است.
اما در مسیر پولدار شدن قطب نمای ارزشش به او اشاره میکند :
دروغ نمیگویم،
حق مردم را نمیخورم،
ریسک غیر اخلاقی نمیکنم.
ارزش مسیر را مشخص میکند، هدف مقصد را.
مثال دیگر:
ارزش = فروتنی و عزتنفس و هدف = مدرک تحصیلی، شغل بهتر
فروتنی یک ارزش است. اما فروتنی به معنای کمارزش کردن خود یا فقیر ماندن نیست.عزتنفس نیز با عنوان یک ارزش به معنای احترام به خود، مراقبت از نیازها، مرزبندی سالم و نه گفتن در مواقع ضروری میباشد.فردی با ارزش هایی مثل فروتنی و عزت نفس میتواند:
• موفق،
• مدیر،
• پزشک،
• پولدار،
• یا صاحب کسبوکار باشد،
اما رفتار او در همهٔ این موقعیتها:
• محترمانه،
• انسانی،
• و بدون خودبرتربینی است.
• پذیرش ارزش ذاتی خود است
❌ نه، مدرک تحصیلی، شغل بهتر ارزش نیست.
✔ مدرک تحصیلی، شغل بهتر هدف است.
شما میتوانید هر دو را داشته باشید:
هدفهای بزرگ + ارزشهای بزرگ







