صنعت فرهنگ از مفاهیم مورد استفاده مکتب فرانکفورت است که در دهه­‌ی ۱۹۳۰ توسط آدرنو و هورکهایمر  در نقد نظام سرمایه‌­داری مطرح شد. صنعت فرهنگ به معنای تولید هدفمند یک فرهنگ استاندارد و قالبی است که از طریق نفوذ رسانه­ها، همچون کالایی مصرفی به خورد توده­‌ها داده می‌­شود تا آن­ها را در جهتی همسو با تمایلات و ارزش­های سرمایه داری هدایت کند.

  صنعت فرهنگ پدیده­‌ای کاذب است که به صورت مجموعه­‌ای از عقاید از پیش بسته­‌بندی شده، در حجمی انبوه تولید و به کمک رسانه­ های جمعی منتشر می‌شود(نوذری،۲۶۶:۱۳۸۳). در صنعت فرهنگ نوعی فرهنگ مشابه و استاندارد به ­صورت کالا رواج پیدا می‌کند که در آن فردیت و آزادی فرد و  فاعلیت او خدشه­‌دار می‌­شود و فرد به ابژه­ی نظام سرمایه‌­داری تبدیل می‌­شود.

در صنعت فرهنگ افراد گمان می‌­برند آزادانه انتخاب می­ کنند اما در واقع نظام سرمایه­ داری به نوعی سلیقه­‌سازی کرده است و نیازهای کاذبی را ایجاد کرده است و افراد برای رفع آن نیازها در چارچوب­‌های تولید شده نظام سرمایه­داری دست به انتخاب می‌زنند. اما امروزه از واژه‌ی صنعت فرهنگ به صنعت بدن می‌رسیم.  در صنعت بدن، بدن به­‌صورت کالایی در جهان اجتماعی عرضه می­ شود.

همان­گونه که فرهنگ در صنعت فرهنگ، به صورت کالا عرضه شد. در صنعت بدن، بدن استاندارهای خاص خود را دارد که با کمک تبلیغات و رسانه‌­ها به توده­ تزریق می‌­شود. در صنعت بدن نیز نوع خاصی از سلیقه و زیبایی بدنی تبلیغ وترویج داده می‌شود. معیارهای بدن زیبا، به صورت مجموعه­‌ای از پیش بسته‌­بندی شده عرضه می­‌گردد که در نهایت به هم‌شکلی بدنی منجر می­‌گردد و چیزی که عرضه می­‌شود دماغ­ های مشابه، لب‌­های مشابه، چشم­‌های مشابه، و بدن‌های تراش‌خورده و باریک  غیره.. است.

Photo by cottonbro

بنابراین هر جزء از بدن استاندارد خاص خود را پیدا کرده است و زیبایی در قالب آن استاندارد تعریف می‌­شود و می‌توان گفت امروزه چک لیستی از بدن زیبا وجود دارد و کنشگران سعی دارند خود را با آن چک لیست مطابقت دهند. کنشگران به گمان خود در حال انتخاب هستند اما در واقع در حالت انفعال و انتخاب بین استاندارهای تولید شده صنایع پزشکی و لوازم آرایشی بهداشتی و در نهایت نظام سرمایه­داری هستند.

صنعت بدن با صنعت پزشکی ارتباط تنگاتنگی دارد برایان ترنر معتقد است نهاد پزشکی علی‌رغم ادعای بی‌طرفی‌اش در تنظیم و مراقبت بدن‌ها سهم عمده‌ای دارد. از این فرآیند تحت عنوان پزشکینه شدن جامعه یاد می‌شود. منظور از این اصطلاح، نفوذ پزشکی در قلمروها و حوزه‌هایی است که اساساً به درمان بیماری مربوط نیست. از جمله مصادیق این فرآیند می‌توان به پزشکی‌شدن باروری، تغذیه، چاقی، لاغری، که همه این موضوعات قبلاً پدیده‌هایی طبیعی تلقی می‌شدند اما اکنون این وقایع طبیعی زندگی در حوزه ی مداخلات پزشکی قرار گرفته‌اند.

امروزه با بصری شدن معیارهایی زیبایی،آمار دستکاری‌های بدنی و جراحی‌های زیبایی در حال افزایش است و بدن از حالت طبیعی دور شده است و با کمک صنعت پزشکی با برساخت بدن مواجه هستیم.

منبع: نوذری،حسینعلی(۱۳۸۳).نظریه‌ی انتفادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی، تهران:آگه.

برای امتیازدهی، روی یکی از ستاره‌ها کلیک کنید!

«هر ستاره برابر یک امتیاز و پنج ستاره به معنای امتیاز کامل است»

میانگین امتیاز ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

نخستین فردی باشید که به این پست امتیاز می‌دهد

مطلب پیشینمنابع پروتئینی غیرگوشتی و گیاهی را امتحان کنید، لذیذ هستند
مطلب بعدیرویدادهای ماه ژوئیه