داستانهای زیادی درباره ناپدید شدن افراد مختلف از گوشه و کنار جهان شنیده میشود؛ آدمهایی که طی یک حادثه ناپدید شدهاند و دیگر نشانی از آنها به دست نیامده است. با اینکه خیلیها احتمال میدهند آنها مرده باشند اما نکته عجیب این است که حتی جسد تعدادی از آنها هم بعد از ماجرای مرموز ناپدیدشدنشان کشف نشده تا نیروهای پلیس بتوانند با اعلام مرگ آنها، پروندهشان را مختومه اعلام کنند. شاید به همین خاطر است که هنوز هم بعد از گذشت سالها پرونده ناپدید شدن این انسانهای بد شانس به عنوان یکی از اسرار آمیزترین معماهای تاریخ شناخته میشوند.
روئال آمونسن
روئال آمونسن در هجدهم ماه ژوئن سال ۱۹۲۸ ناپدید شد. او در یک ماموریت نجات همراه با یک خلبان نروژی به اسم لیف دیئتریشون، یک خلبان فرانسوی به اسم رنه گیلباد و سه مرد فرانسوی برای نجات یک گروه سانحه دیده

عازم شدند. بالن هوایی این گروه، در حال بازگشت از قطب شمال بود که دچار سانحه شد.
درمورد ناپدید شدن آمونسن میگویند که هواپیمای آنها در هوای مهآلود دریای بارنتز دچار سانحه شده اما نکته عجیب اینجاست که نه اثری از آماندسون پیدا شد و نه از پنج مرد دیگر. جستوجوها همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۰۰۳ با اعلام این خبر که هواپیما در جزیره بیر سقوط کرده، پرونده آمونسن برای همیشه بسته شد.
لوئیس لوپرنس
لوئیس لوپرنس برای طرفداران سینما اسم آشنایی است؛ خیلیها او را پدر فیلمسازی میدانند. چرا که این مخترع فرانسوی برای اولین بار دوربین ضبط تصاویر متحرک و سیستم پروجکشن را اختراع کرد. لوئیس در سال ۱۸۸۸ با کمک وسیلهای که اختراع کرده بود، به مدت دو دقیقه تصاویری را ضبط کرد که به عنوان اولین فیلم متحرک جهان شناخته شدهاند.سال ۱۸۹۰ بود که پرنس تصمیم گرفت به پاریس سفر کند. او میخواست به دیدار خانوادهاش برود و اختراع جدیدش را به آنها هم نشان دهد. به خاطر همین یک بلیت قطار به مقصد پاریس تهیه کرد و به راه افتاد. خانواده لوپرنس
هم خوشحال از اینکه او را دوباره میبینند درست راس ساعتی که قرار بود قطار وارد پاریس شود به ایستگاه رفتند.
همه مسافرها از قطار پیاده شدند اما هیچ خبری از لوئیس نبود. با اینکه همه شواهد حاکی از این بود که او راس ساعت مقرر سوار قطار شده و در هیچ ایستگاهی هم از قطار پیاده نشده اما واقعیت چیز دیگری را نشان میداد. او به طرز مشکوکی ناپدید شده بود و از آن روز به بعد هیچ اثر

ی از او دیده نشد. نکته عجیبتر این بود که انگار لوئیس به همراه چمدانها، تجهیزات ودوربین اختراعیاش ناپدید شده بود.
بعد از ناپدید شدن لوئیس لوپرنس شایعات زیادی درباره او به وجود آمد. خیلیها گفتند که او دچار افسردگی شده بود و برای همین ماشینی اختراع کرد تا به وسیله آن خودکشی کند و هیچ کس از راز مرگش با خبر نشود. اما عدهای هم معتقد بودند که چون لوپرنس همیشه راز اختراعات عجیبش را مخفی نگه میداشت، یک گروه خلافکار او را دزدیدند تا به راز اختراعاتش پی ببرند. هرچند با ناپدید شدن لو پرنس نظریههای مختلفی از سوی مردم ارائه شد اما او هیچ وقت پیدا نشد.
آمبروس بیئرس
آمبروس بیئرس – نویسنده و منتقد مشهور آمریکایی – یکی دیگر از گمشدههای مشهور دنیاست

که داستانهای زیادی درباره جنگ داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۱ نوشته است. سال ۱۹۱۳ بیئرس ۷۱ ساله تصمیم گرفت با یک تور گردشگری به میدان جنگ جنوب آمریکا سفر کند. او که در طول دوران انقلاب مکزیک به عنوان مراقب در ارتش پانچو ویلا خدمت کرده بود وقتی به مرز مکزیک رسید تصمیم گرفت مدتی را در آنجا سپری کند و درست درهمین دوران بود که ناپدید شد.
بعد ازناپدید شدن بیئرس خیلیها معتقد بودند که او به دست سربازان پانچو ویلا به قتل رسیده؛ چون آنها از اینکه بیئرس روزی اسرار جنگیشان را فاش کند هراس داشتند و به همین خاطر او را کشته و جسدش را مخفی کردهاند. خیلیها هم میگفتند که بیئرس خودکشی کرده. با این حال هیچوقت خبری از این نویسنده به دست نیامد و حتی جسدش هم پیدا نشد.
پرسی فاوست
پرسی فاوست یک باستان شناس انگلیسی بود که در اوایل دهه ۱۹۰۰ با استفاده از چندین نقشه، اکتشافات بسیاری را در جنگلهای آمریکای جنوبی انجام داد و به خاطر همین اکتشافات به شهرت رسید. سال ۱۹۲۵ فاوست همراه پسرش جک، به امید اینکه شهر گمشدهای را در اعماق جنگلهای برزیل کشف کند، به این کشور رفت.
بیست و پنجم ماه می همان سال بود که فاوست برای همسرش پیغام فرستاد که او، جک و مرد جوانی به نام رالیگ ریمل در حال جستوجوی منطقهای کشف نشده در آمازون به اسم «زد» هستند. اما این آخرین پیغام گروه فاوست بود و بعد از آن نه از فاوست و بقیه خبری شد ونه حتی جسدشان پیدا شد.

خیلیها میگویند این گروه اکتشافگر به دست قبیلههای بومی منطقه کشته شدهاند اما برای اثبات این نظریه کوچکترین سرنخی وجود ندارد. بعضیها هم بر این عقیدهاند که او برای تحقیق بین قبیلههای آدمخوار رفته و به عضویت آنها درآمده است. بعد از ناپدید شدن گروه فاوست، افراد زیادی با استناد به نقشهای که او به جا گذاشته بود راهی منطقه مورد نظر شدند و جانشان را از دست دادند، اما راز ناپدید شدن فاوست و گروهش همچنان سر به ُمهر باقی ماند.
آملیا ارهارت
آملیا ارهارت یکی از خلبانهای بسیار مشهوری است که در دهه ۱۹۲۰ رکوردهای زیادی را در پروازهای عجیب و غریب از خودش به جا گذاشت. آملیا در سال ۱۹۳۷ تصمیم گرفت به همراه خلبان فرد نونان، دور دنیا را با هواپیما طی کند و رکورد تازهای را به نامش ثبت کند. سفر ارهارت به ۴۶ هزار کیلومتری مسیر پیش بینی شدهاش رسیده بود که ناگهان شرایط جوی در جنوب اقیانوس آرام دگرگون شد.

از طرفی سوخت هواپیما در حال تمام شدن بود و ارهارت نمیتوانست جزیره سر راهش را که قرار بود برای سوختگیری به آنجا برود پیدا کند. ارتباط ارهارت با برج مراقبت همچنان قطع و وصل میشد تا اینکه در دوم جولای، این ارتباط کاملا قطع شد و ارهارت و نانون ناپدید شدند.
جستوجویی که بعد از ناپدید شدن این دو خلبان صورت گرفت یکی از گستردهترین جستوجوها در تاریخ هوانوردی به شمار میرود. تا چهار صد و دو هزار کیلومتری اقیانوس آرام مورد جستوجو قرار گرفت اما حتی کوچکترین سرنخی هم از هواپیمای ارهارت پیدا نشد. منطقیترین نظریههایی که در این مورد وجود دارد این است که سوخت هواپیما به پایان رسیده و هواپیما سقوط کرده و در قعر اقیانوس فرو رفته است.
یکی دیگر از فرضیهها این است که ارهارت در جزیره دور افتادهای سقوط کرده و هر دو خلبان مردهاند. هرچند سالها از ناپدید شدن ارهارت میگذرد اما گفته میشود که او و نانون در یکی از جزیرههای تحت کنترل ژاپن سقوط کرده و همانجا زندانی و اعدام شدهاند. با این حال هیچوقت هیچ نشانهای از آنها به دست نیامده است.
هاینریش مولر
هاینریش مولر، رئیس گشتاپو و یکی از افسران نازی جنایتکار در زمان جنگ جهانی دوم بود. پرونده ناپدید شدن او نه تنها یکی از پروندههای بسیار مهم در سازمان سیا به شمار میرود بلکه جستوجوهای بینالمللی فراوانی بعد از ناپدید شدن او صورت گرفت که البته همگی آنها با شکست مواجه شد.

آخرین باری که مولر دیده شد اول ماه میسال ۱۹۴۵ بود، یعنی دقیقا یک روز پس از خودکشی هیتلر. مدتی بعد از ناپدید شدن او، هانس بائور خلبان مخصوص هیتلر گفت: «آخرین جملهای را که از دهان مولر شنیدم این بود که من با روش روسها به خوبی آشنایی دارم و اصلا دوست ندارم به دست آنها اسیر و زندانی شوم. این آخرین جملهای بود که از مولر شنیده شد و از آن روز به بعد دیگر اثری از او دیده نشد و هیچ وقت مشخص نشد که چه اتفاقی برای او افتاده است.
جیمی هوفا
جوزف فورس کراتر دردهه ۱۹۲۰ به عنوان یکی از قضات مشهور آمریکا در نیویورک شناخته میشد. کراتر در ششم آگوست سال ۱۹۳۰ ناپدید شد. درباره پرونده او جزئیات بسیار مشکوک و اسرارآمیزی وجود دارد. گفته میشود این قاضی به طور پنهانی با زنی به نام سالی لوریتز ارتباط داشت که البته او هم مدتی بعد از ناپدید شدن کراتر غیبش زد.
بعد از ناپدید شدن قاضی کراتر تحقیقات گستردهای برای یافتن او آغاز شد. نیروهای پلیسها برای یافتن سرنخی از کراتر وسایل شخصی او را بازرسی کردند و در نهایت شگفتی به این نتیجه رسیدند که صندوق امانات شخصی او هم گمشده. حتی چندین هزار دلار از حساب بانکی او خارج شده بود.
با این کشفیات، پلیس به این نتیجه رسید که خود کراتر مقدمات ناپدید شدنش را فراهم کرده؛ اما هیچ سند و مدرکی برای اثبات این نظریه وجود نداشت؛ به خاطر همین، ناپدید شدن قاضی کراتر هم یکی از اسرارآمیزترین ناپدید شدنهای تاریخ به شمار میرود.
جیمی هوفا
با وجود سالها جستوجو، پرونده جیمی هوفا هم یکی از اسرار آمیزترین موارد ناپدید شدن به شمار میرود. هوفا سالها رئیس سندیکای کارگری برادری بینالمللی بود و از طرفی روابط پنهانی هم با سران مافیایی داشت. سیام جولای ۱۹۷۵ هوفا با دو نفر از رابطهای مافیاییاش در رستورانی در میشیگان جلسه داشت اما قبل از اینکه به محل قرار برسد ناپدید شد.
