تئوریهای توطئه در طول همه گیری COVID-19 با قدرت و خیلی سریع پردازش میشوند و به گوش همه میرسند. برخی از آنها هم احتمالاً مورد قبول واقع میشوند. بنابراین مهم است که بدانیم: چه چیزی باعث ایجاد تئوری توطئه میشود؟ و چرا آنها اینقدر ( طرفدار دارند) محبوب هستند؟

ما درقلب بحران هستیم. نه تنها یک بحران بهداشتی و اقتصادی بلکه یک بحران روانشناختی نیز به همراه دارد. ویروس کرونا که خاستگاه آن از چین بوده یک بیماری تنفسی است که زندگی میلیونها نفر را زیرو رو کرده است و با توجه به اقدامات در حال اجرا برای مهار همه گیر همچنان نام آن شنیده میشود. اگر چه این ویروس تاثیرات متفاوتی بر زندگی تکتک ما داشته است ، اما همه یک سؤال مشترک داریم: نامعلوم بودن این بیماری! عدم قطعیت.
مردم شک و تردید و بلاتکلیفی را دوست ندارند. آنها میخواهند بدانند چه اتفاقی افتاده و چرا؟ و اینکه آیا کشورها باید اینقدر متفاوت از هم عمل کنند؟
به دلیل این ابهامها و تردیدهاست که تئوریهای توطئه در بحرانها بوجود میآیند. زیرا آنها توضیحات ساده برای از هم پاشیدگی و بلاتکلیفی به ظاهر بیپایان ارایه می دهند. در حالیکه تشویق به عادی شدن اوضاع و برگشت به زندگی روزمره بیشتر و بیشتر احساس میشود، برای بسیاری وسوسه انگیز است که داستانی که وسطش شخصی شرور و پلید باشد، را بپذیرند.
Well fitting to our recent findings that even people who endorse the notion that covid-19 is a hoax report self-centered prepping behavior like buying natural remedies and masks to protect themselves. https://t.co/PYRDBdAKEQ https://t.co/eXbN8C8ABh
— Roland Imhoff (@rolandimhoff) April 18, 2020
چه زمانی یک تئوری ، تئوری توطئه است؟
در واقعیت ، غالباً پاسخگویی به سؤالات ساده چندان آسان نیست. رونالد ایمهوف (Roland Imhoff ) محقق تئوریهای توطئه از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ در آلمان میگوید: ” هیچ اجماع علمی برای عوامل تشکیل دهنده اینگونه تئوریها وجود ندارد.” بنظر وی این تصور برخی از افراد است که تئوری توطئه یعنی فرضی نادرست که نشان دهنده واقعیت نیست. اما ایمهوف اعتقاد دارد که اینگونه دانسته ها کمکی به پژوهشهای علمی و درک افکارعمومی نمیکند. پیشنهاد او این است که قضاوت در مورد واقعیت درستی یا غلط بودن یک پدیده، مثلا ویروس کرونا، را کنار بگذاریم؛ زیرا تئوری توطئه فرضی است از یک اتفاق نسبتا بزرگ و مطرح، که بطور معمول به طرحهای مخفی بعضی از سودجویان نیز گفته میشود که بدنبال منحرف کردن اذهان و به ضرر انداختن مردم هستند.
گاهی اوقات یک توطئه محتملترین توضیح است برای آنچه اتفاق افتاده است؛ مانند متن ساختگی معتبر و معروف ضد یهودی با نام “پروتکل بزرگان یهود* ” در اوایل قرن بیستم. این نوشته مربوط به دوران امپراتوری روسیه میشود که احتمالاً توسط سرویس مخفی تزارها نوشته شده است. محتوای این نوشته از طرح یهود برای تسلط جهانی حکایت میکند که البته بعدها این توطئه ضدیهودیت توسط آدولف هیتلر به عنوان توجیهی برای هولوکاست مورد استفاده قرار گرفت.
معیارهای خود را بررسی کنید
برای اینکه بتوانیم درستی یک تئوری توطئه را بشناسیم، باید از معیارهای علمی استفاده کنیم. ایمهوف میگوید: “از آنجایی که در علم به ندرت حقایق مطلق وجود دارد، از اینرو فقط احتمالات معقول و تأییدهای تجربی با درصدهای مختلف وجود دارد.” و البته بیشتر تئوریهای توطئه تاییدات تجربی ندارند و احتمال مععقول بودنشان بسیار ضعیف است.
اولین نکته برای تأیید یک فرضیه، بررسی منبع آن است؛ اینکه چه کسی عنوان میکند، چه میگوید، کجا و چه زمانی میگوید؟ آیا این خبر توسط رسانههایی معتبر مانند سی ان ان، گاردین و دویچه وله مشترکاً مطرح شده است؟ یا اینکه کسی در یوتیوب یا دیگر رسانههای اجتماعی آنلاین نظریهپردازی کرده،هرچند دارای درجه دکترا باشد ؟ زیرا فرض یک محقق بدون انتشار علمی هیچگونه ارزش مطرح کردن ندارد. ایمهوف می گوید: “اگر بخواهیم هر ویدیوی YouTube را به اندازه یک روزنامه معتبر با سردبیران با تجربه، قابل اعتماد بدانیم، باید از ایجاد یک توافق ارتباطی در مورد واقعیت بعنوان جامعه خداحافظی کرد.
تصادفی بودن برای توطئهگران وجود ندارد
ایمهوف می گوید: برای اینکه بتوانیم ادعایی حقیقی را از توطئه بشناسیم ، دانستن عملکرد تئوری مهم است. او میگوید: “عملکرد یک تئوری توطئه با بالا رفتن اتفاقات تصادفی همزمان بالا میرود.” عامه به تئوریهای توطئه علاقه دارند زیرا “مردم به طور کلی نسبت به تصادفات بی تفاوت هستند” و علت این بی تفاوتی از عدم پیش بینی و کنترل میآیِد و ما را از هرگونه پیش بینی و کنترل محروم می کند.
ایمهوف می گوید: “در یک تئوری توطئه ، تصادفی وجود ندارد ؛ در عوض ، همه چیز به نوعی با هر چیز دیگری در هم تنیده است.” . نظریه پردازان توطئه اغلب در استدلالهای خود سعی در برانگیختن احساسات مخاطبان بطور اغراقی دارند. ایمهوف مثال میزند: “جنس اسپهن مدیر برنامه شرکتی بود و توسط بانکی که نوه عموی زنی پیشتر برای بیل گیتس کار میکرد،تأمین اعتبار می شد”.
منطقی بودن یا نبودن این نظریهها ضرورت ندارد
به این ترتیب، علیت یا رابطه علت و معلولی دراین تئوریها اهمیت چندانی ندارند، ایمهوف در طول تحقیقات خود این واقعیت را میداند که پیروان نظریههای توطئه معمولاً هیچ مشکلی با تناقضهای منطقی ندارند.
این روانشناس میگوید: “همان افرادی که معتقدند لیدی دی توسط سرویس مخفی انگلیس به قتل رسیده است نیز معتقدند که لیدی دی در یک جزیره بیابانی زندگی میکند زیرا او می خواست از فشار و شلوغی فرار کند.” خود روایت به خودی خود چندان مهم نیست (و اتفاقی که برای لیدی دی افتاد نیز مهم نیست) ، آنچه اهمیت دارد این اعتقاد است که افراد وقتی در موقعیتهای قدرت قرار میگیرند به ما دروغ می گویند.
موارد استفاده از تئوری توطئه چیست؟
حتی اگر طرفداران تئوری توطئه بخواهند نمیتوانند با اینگونه تئوریها کار تحقیقاتی انجام دهند چون ادعاهای موجود در این گونه روایات با ملاکهای افکار انتقادی و فرضیههای پژوهشی بسیار تفاوت دارد. اومهلف میگوید: برای تحقیق و پژوهش درباره بررسی یک فرضیه انتقادی- پژوهشی، ارزیابی منابع تحقیق باید مستند باشد و ضرورت دارد که همه منابع متناسب به هم بکار گرفته شوند. در غیراینصورت نه تنها کانال اصلی رسانه منتشر شده مورد نقد و بررسی دقیق قرار میگیرند بلکه پیشینه پروفسور X و از جمله کانال یوتیوب نیز بررسی میشوند.
چرا راویان توطئه دوست دارند بعنوان افراد شجاع ودر خط مقدم آشکار شدن واقعیت معرفی شوند؟ مطالعات پژوهشی نشان داده است که واقعیت تئوریهای توطئه معمولاً توسط افرادی مطرح میشود که بدنبال یک برنامه سیاسی- اقتصادی هستند و چون شانس خود را برای پیروزی بسیار کم میبینند، روایت میسازند.
به عنوان مثال ، الکس جونز ، مجری رادیو آمریکا در نمایش تئاتر و تئوری توطئه، نه تنها تئوریهای توطئه را با کمپانی خود بنام Infowar تبلیغ میکند، بلکه مکملهای غذایی، فناوری امنیتی و تجهیزات مورد نیاز زندگی را نیز در فروشگاههای وابسته به فروش میرساند؛ از این رو به راحتی می توان نتیجه نهایی جهانی تئوریهای توطئه را بدست آورد: تجارت پرسود.
همچنین گسترش و ایجاد نظریههای توطئه باعث افزایش اعتماد به نفس فرد میشود. ایمهوف میگوید: “حس داشتن دانشی منحصر به فرد و توانایی بالا رفتن از تودههای سادهلوح ، دلیل دیگری برای محبوبیت نظریههای توطئه است”.

چه کسانی درگیر تئوری توطئه میشوند؟
تحقیقات نشان میدهد افراد به ویژه هنگامی که احساس میکنند کنترل زندگی خود را از دست میدهند، به تئوریهای توطئه متوسل میشوند. در دنیای امروز با این پیچیدگیهای فزایندهاش، احساس از دست دادن کنترل فقط برای افراد محروم نیست، بلکه توسط بسیاری از افراد ثروتمند و به ظاهر تحصیل کرده نیز احساس می شود.
امنیت نیازی است مشترک که همه ما را متحد می کند.این حس با عدم توانایی در زیر سؤال بردن از خود همراه است که در نهایت به معنای از بین رفتن امنیت ذهنی- روانی است. ایمهوف می گوید: “طراحی ذهن آدمی طوری است که همیشه به دنبال اطمینان خاطر میباشد.” برای درگیر نشدن در چنین روایات توطئه مانند دانشمندان عمل کنید ؛ دانشمندان قبل از ترویج ادعائی همواره با زیر سؤال بردن، صحت و سقم اعتبار آنها را شناسائی میکنند، ما هم یاد بگیریم قبل از تکیه کردن به ایدهای مبهم و گفتگو با دوستان و اعضای خانواده و حتی انتشار آن از دانش خود استفاده کنیم.
* پروتکل بزرگان صهیون یا پروتکل بزرگان یهود سندی جعلی و یهود ستیزانه است که مقصود از نگارش آن، ترسیم کردن یهودیان به عنوان توطئهگران در سطح جهانی است. این کتاب در ۲۴ فصل یا پروتکل، که خلاصه مذاکرات ملاقاتهای رهبران یهودی است، به «نقشههای پنهانی یهودیان» برای حکومت بر جهان از طریق دخل و تصرف در اقتصاد، کنترل رسانههای همگانی و دامنزدن به اختلافات مذهبی پرداختهاست. مدرکی قانع کننده وجود دارد که «پروتکل» جعلی و سرقت ادبی است.